درباره من

آدمی ذاتی آغشته با هنر دارد، گاهی هنری را رو میکند که برای دیگران نشئه آور است!
پسری هستم که از فرآیند به مردانگی رسیدنتنها همخوابی با یک پریچهر را کم دارم! و عمرم لابه لای کتاب سوخت!
بیش از بیست، دومِ خرداد، از خنده های خفه ام میگذرد و به تازه فهمیده ام هیچ هنری ندارم، هیچ هنرِ نشئه آوری، چرا که تنها آدمی مستوجب این موهبت هاست!
و تمام شاپرک ها، در حصار دنده های چپ قلبم؛ امروز برای آخرین بار بال زدند؛ و تمام من را بردند؛ این مرگ قطعیه یک هنرمند با گردن بلوری و دستان بلند و دانه های قرینه بر دستانش است. همینجا، تنها، بی کس و کار، شروع شد نقطه.
آخرین مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان